کد موسیقی برای وبلاگ

مقابل ترس مرگ و مقابل شجاعت افتخار - نوین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 صدایی آشنا

                 اما مخوف

روزهای مخوف ،دلی پر درد و ناله ی غم انگیز شخ شخ برگهای افتاده در  پای درخت تنومند که با قدم نهادن بر آن شنیده می شد و در کنار برکه ی نا امیدی و تجسمی از وهم و خیال در هیا هوی نسیم ،و دل مشغولی ها و زمزمه ی پر ندهای اهلی که باید کوچ کنند. اینها تصاویری است که در حال حاضرمن برای آمدن پاییزی دگر در سر  می پرورانم و خاطراتی که در این فصل از سال با دوستانم داشتم روزایی که بیاد آوردن آن موجب شادی و ذوق ذوق ته قلبم می شود،اما چرا حالم دگر گون شده و حس و حال عجیبی دارم، سوالیست مبهم که خود بدان بی خبرم.

واینکه این یه تیکه رو خوب دقت کنید!خوف ،اضطراب،دل شوره اینها چیزایی است که ما آدما شاید در ماه یا سالی چند بار باآن مواجه شیم ولی آنچه که مهمه اینکه چی کار کنیم از دستش خلاص شیم؟

اولین گام ایستادگی در مقابل ترس:مسلط بودن بر واقعه ای که رخ داده یا قرار در آینده ی نزدیک رخ دهد

دومین گام:زیرکی و رندی در تصمیم گیری،هماهنگ با وضعیت بدنی در شرایطی که در آن قرار دارید

سو م  اینکه جزءی نگر باشید به حاشیه هایی که غرق شدن در آن موجب شادیتان یا همان آرامشتان خواهد شد.ممممممثلا یاد داستان دخترک بینوا اثر ویکتور هگو بی افتید که کو زت دخترک تنها در بیشه و جنگل با صدای بلند اعداد یک تا ده را می شمرد تا صدای مخوف ان هوالی را نشنود .

نکته:حتی پیروی از این سه گام می تونه تجربه یتلخ را شیرین شدنی کنه.

 راستی اگه کسی به شخصی وابسته شه یعنی گلی رو در سینش(قلبش) بپروراند و اگه خطایی نابخشودنی از آن سر زند منجربه از بین رفتن گلهای درونش می شه پس سعی کنید وابستگیتون بسی عاقلانه باشد (آهان تا یادم نرفته بگم این تجربه ی من بوده).و اما ایشالا گلهای درونتون شادابو ماندگار باش.

گر توانستی بکوش /گر نه از حیص بترس 

                




تاریخ : دوشنبه 91/3/15 | 1:35 صبح | نویسنده : سلیمانی | نظر